مهدی دلبند

مهدی دلبند

نویسندگان

۱۰ مطلب با موضوع «جامعه» ثبت شده است

مقدمه

29خرداد سالروز در گذشت دکتر شریعتی است. شریعتی را می توان نماد روشنفکری متعهد و مسئول دانست. اگر چه شریعتی قربانی تنگ نطری ها و برداشت های نادرست زمانه خود شد، و نیز گر چه پاره ای تحلیل ها و برداشت های غلط شریعتی از اسلام و مسائل جامعه قبال انکار نیست ،  اما این منافی تمجید و تحسین از تعهد و تلاش وی برای آگاهی بخشی به جامعه استبداد زده و استعمار زده ایران نمی شود.منصفانه ترین قضاوت آن است که شریعتی را باید در ظرف زمانی خودش دید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 21 June 16 ، 08:58
مهدی دلبند

پارک ساحلی و الگوی اوقات فراغت

یکی از شاخص های سبک زندگی مدرن اوقات فراغت و الگوی تفریحات است.با توجه به مشغله های مداوم و نظام اداری غیر منعطف حاکم، اوقات فراغت به یک مسئله ضروری تبدیل شده است.منظور از اوقات فراغت زمانی است که فرد از نظام اداری و کارمندی و ساعات کاری مقرری روزانه فارغ می شود. برای اقشار غیر کارمند نیز این فراغت متناسب با شغل آنها تعریف می شود.عصرها و شب ها زمان غالب فراغت است.اما مسئله مورد بررسی در این مجال الگوی اوقات فراغت است.یعنی اینکه این وقت چگونه گذرانده می شود؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 05 August 15 ، 14:55
مهدی دلبند

سایت های استانیدر استان کهگیلویه و بویراحمد با وسعت جغرافیایی کم و جمعیت پراکنده و نامتوازن آن، بیش از ده ها سایت و نشریه محلی وجود دارد که در نوع خود جالب توجه است. در این بین بنا به دلایل مختلفی استقبال از سایت ها بیش از نشریات کاغذی است.در مورد سایت های خبری و اطلاع رسانی استان چند نکته حایز اهمیت است:

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 05 July 15 ، 15:34
مهدی دلبند

این عنوان کتابی است که در حال خواندن آن هستم.کتاب حاوی 10مقاله در باب تجدد است. عناوین مقالات به این شرح است: 1.      فلسفه تجدد و ماهیت تاریخی آن در ایران(موسی نجفی) 2.      کارکرد تعلیم و تربیت در گسترش تجدد در ایران(جمیله علم الهدی) 3.      تحلیل فلسفی توسعه نیافتگی ایران(داوود مهدوی زادگان) 4.      فقر تفکر در جریان تجددطلبی معاصر(مظفرنامدار طالشانی) 5.      بازتاب آرای شرق شناختی جامعه شناسان در آثار ایرانیان(علیرضا ذاکر اصفهانی) 6.      تأثیر تجدد و مدرنیته در خودآگاهی تاریخی و ملی در روزگار جهانی شدن(محمد مددپور) 7.      ماهیت تجددخواهی انجمن های سری و شالوده شکنی سیاسی-فرهنگی در عصر قاجار(موسی حقانی) 8.      زمینه های فکری و ذوقی تجدد پذیری در ایران و عراق عصر قاجار(فرخ امه طلب) 9.      تجدد در اندیشه سیاسی سید حسن مدرس(محمد رضا معتضدیان) 10.  نظریه تجدد اول و تجدد ثانی در اندیشه امام خمینی(ره)(مجتبی زارعی) پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی این کتاب را چاپ کرده است.فعلا در حال خواندن آن هستم .ان شاءالله نقد و بررسی مقالات را سعی خواهم کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 15 March 14 ، 07:18
مهدی دلبند

کدام یک را باید باور کرد؟

باکدام ساز باید رقصید؟

صدا و سیما شبکه های زیادی دارد.علیرغم تفاوت ها در سیاستگذاری و برنامه سازی یک وجه اشتراک کلی-پارادایم غالب-در همه شبکه ها و یرنامه های صدا و سیما-حتی شبکه های استانی-دیده می شود.«تهران زدگی»

آیا این« صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» است یا «صدا و سیمای جمهوری اسلامی تهران»؟

ایران یا تهران بماند.آیا این صدا و سیمای جمهوری اسلامی است؟

اگر جمهوری است پس باید صدای همه مردم از آن شنیده شود و همه مردم از آن دیده شوند و همه مردم آن را ببینند و...

و اگر اسلامی است باید همه اسلام در آن دیده شود و اسلام در همه آن دیده شود و...

یک شبکه ای به نام قرآن و معارف سیما وجود دارد.از این شبکه موسیقی پخش نمی شود.آوا و نمای مذهبی پخش می شود.برنامه های دینی ساخته می شود.کارشناسان مذهبی سخن می گویند.جلسات علما پخش می شود.برنامه های کودک و نوجوان مذهبی تهیه می شود .و...

این شبکه متولی ترویج اسلام از طریق تلویزیون است.

با این حساب شبکه های دیگر از این تکلیف معاف می شوند تا هنگامه عاشورا و فاطمیه و ایام تولد و شهادت ائمه فرا رسد و آنگاه وظیف ترویج دین را انجام دهند.

دین این شبکه ها دین فصلی است.

کدام را باید باور داشت؟ موسیقی و لباس و اجرا و دکور و نماهنگ و موضوع و ...شبکه قرآن را یا شبکه های دیگر را؟

بالاخره کدام حلال و کدام حرام و کدام شبهه ناک است؟

به کدام شبکه باید نگاه کرد؟

الغرض تلویزیون جای منبر را گرفته است.خودش یک منبر شده است.منبر را به خانه آورده است.خانه ها را مسجد کرده است.

نسبت دین با تلویزیون البته خود مسئله ایست.

دین ما تلویزیونی نیست که صرفا برای تماشا و تفنن باشد.

آیا تلویزیون ما دینی است؟!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 09 September 13 ، 10:04
مهدی دلبند

حدود دو سالی است که به برکت دانشجو بودنم،ترددم با اتوبوس های بین شهری زیاد شده است.در این مدت فیلم های زیادی را که تا کنون ندیده بودم،دیدم.

حالا دیگر همه اتوبوس های بین شهری تلویزیون دارند-البته غیر از بنزهای ایران پیمای قدیمی-و برای  مسافرانشان فیلم می گذارند.

برای اینکه آنها را سرگرم کنند تا خستگی و مصایب سفر را احساس نکنند و دمی خوش باشند.

الغرض ما که تا کنون شبکه نمایش سینمایی داشتیم،چند سالی است شبکه نمایش خانگی هم داریم.حالا باید شبکه نمایش اتوبوسی را هم به حساب آورد.

البته اینجا همان فیلم های پرده سینما و شبکه نمایش خانگی پخش می شود.تفاوتش این است که هر لحظه باید منتظر قطع و وصل شدن فیلم باشی و اعصابت خورد شود و دائم بر سر دست اندازی های جاده بالا و پایین شوی و یا خوابت ببرد و تکه هایی از فیلم را نبینی و یا فرد بغل دستی بخواهد با تو حرف بزند و تو نخواهی و باز اعصابت خورد شود وپا...

پس بایستی فیلمی که پخش می شود طنز و کمدی باشد و روح ما را شاد کند تا ما لظاتی خنده ای تلخ تر از گریه بر لبانمان بنشیند.یا اقلا مایه هایی از طنز داشته باشد.

اما می شود در این بین فیلم های جدی جدی هم  پخش کرد.حتی می شود مستند هم پخش کرد.

الغرض مقصود این است که اتوبوس ها ظرفیت بالایی برای تبلیغ دارند.

روزانه صدها سفر بین شهری

چند صد ها گوش مفت آماده شنیدن و چشم آماده دیدن

می شود فیلم هایی برای اتوبوس ساخت.می توان معارف دینی و انقلابی را با اوتوبوس صادر کرد.

می توان خیلی کارهای دیگر کرد.

می توان...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 26 August 13 ، 10:16
مهدی دلبند

همه دعوا بر سر این است .بر روی صندلی پر نمی شود نشست. صندلی باید خالی باشد تا بتوان روی آن نشست. اگر از صندلی بلند شوی و صندلی را خالی کنی لاجرم دیگری می آید و روی آن می نشیند. لیوان صددرصداست. ترکیبی از آب و خالی اگر نصف لیوان آب باشد نصف دیگرش خالی است. اگر در آن آب بریزی از خالی کم می شود و اگر از آب برداری خالی بیشتر می شود. حکایت صندلی و لیوان چیست؟ صندلی و لیوان نمی توانند خالی باشند. جمع خدا و شیطان صد می شود. خالی وجود ندارد. آنجا که خدا نباشد بی گمان شیطان است. و آنجا که خدا هست شیطان جایی ندارد.

همه دعوا بر سر این است. تسخیر مغزها. ذهن نمی تواند خالی باشد. اگر حق در آن داخل نشود باطل آن را پر خواهد کرد . در جنگ نرم عرصه نبرد فضای ذهن است. دعوا بر سر نیروی انسانی است. دعوا بر سر تسخیر مغزهاست. ذهن ما یک صندلی است اگر باورها و ارزشهای خودی در آن جانگیرند بی شک باورهای غیرخودی جایگزین می شوند. اگر کسی روی صندلی نشسته باشد به سختی می توان او را از جا بلند کرد. اگر آن شخص سست و بی اراده و بی رغبت شود به راحتی او را از جا بلند می کنند و دیگری را به جای او می نشانند. در تهاجم فرهنگی دشمن دنبال این بوده است که باورها و اعتقادات ما را سست و متزلزل نماید و در آنهارخنه ایجاد کند ؛ آنها را از ذهن ما خارج سازد و باورها و ارزش های خود را جایگزین سازد.

همه دعوا بر سر این است.

ما باید ارزش ها و اعتقاداتمان را محکم تر کنیم و آنها باید سست تر کنند.

آن صندلی ذهن و قلب ماست. آن که محکم روی صندلی نشسته و تکان نمی خورد اعتقادات ماست.و آنکه می خواهد صندلی را تسخیر نماید روی آن بشیند اعتقادات دشمن است و در این میان کسی صحنه گردان داستان است و آن شیطان و اعوان و انصار آن است.

در تهاجم فرهنگی هدف تسخیر مغزها و قلب هاست.دشمن برای این کار بهترین راه را تهاجم از راه فرهنگ یافته است.ورسانه و هنر مهمترین ابزار است.این جا همان صندلی خالی است.که ما آن را خالی کرده ایم.ما در عرصه هنر و رسانه انسان انقلابی بسیار کم داریم.

 
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 21 October 12 ، 08:07
مهدی دلبند

داشتن باورهای دینی وپایبندی به آنها باعث جلوگیری از انحراف می شود.اگر در جامعه ای تعهد اخلاقی وجود داشته باشد،آن جامعه به میزان بسیار بالایی از آسیب ها و آفات اجتماعی مصون است.چرا که فرد متعهد خود را ملزم می داند که در دایره اصول و ارزش های اخلاقی گام بردارد و به حقوق دیگران تجاوز ننماید.این امر به خودی خود موجبات نشاط و شادابی جامعه را به دنبال خواهد داشت.داشتن اعتماد به همدیگر یک امتیاز برای جامعه با نشاط است.جامعه شاد جامعه ای است که افراد آن از خودخواهی ها دوری کرده و ایثار و از خودگذشتگی را برای خود یک ارزش تلقی می کنند.آنها سعی می کنند دیگران را هم در شادیهایشان سهیم کنند و موجبات شادی دیگران را فراهم کنند.این امر زمانی ممکن است که فرد احساس کند آنچه را برای خود می پسندد برای دیگران هم باید بپسندد،وآنچه را برای خود نمی پسندد برای دیگران هم نپسندد.بنابراین شادابی و پویایی یک جامعه بستگی به شادابی و پویایی آن جامعه داردکه این خود به رشد باورها و اعتقادات و اخلاق دینی  در افراد وابسته است.شواهد نشان می دهد که حجم بالایی از بزه های اجتماعی ،افسردگی ها ،خودکشی ها و مفاسد اجتماعی به دلیل عدم رعایت موازین اخلاقی بوده است.هنگامی که فردی در خود تعهدی احساس نکند،به خود اجازه میدهد به حقوق دیگران تجاوزکند.باافزایش این تجاوزها،بدیهی است که جامعه نه تنها شادابی و نشاط لازم را نخواهد داشت،بلکه دچار رکود و زوال خواهد شد.داشتن امید به زندگی درآینده از نتایج جامعه بانشاط است.زیرا که جامعه باطراوت وپویایی ای که در سطح خود ایجاد می کند مردم خود را به تلاش و فعالیت برای ساختن آینده ای بهتر وامی دارد وآنان را به آینده ای روشن امیدوار می سازد.

مردم این جامعه سعی می کنند در هر جایی که فعالیت می کنند،آن کار را به نحو احسن انجام دهند.لذا تمام تلاش خود را به کار می گیرند .برایند تلاش های مستمر و مداوم افراد برانگیختن انگیزه ها برای تحرک جامعه و رسیدن به اهداف را موجب می شود.

البته این امر زمانی مطلوب است که نیت تمام فعالیت ها کسب رضای خداوند وخدمت به خلق الله باشد.وگرنه خودخواهی ها وداشتن نیت های مادی باعث تزاحم ها و تخاصم ها خواهدشد.بدیهی است که این تزاحم ها و تخاصم ها ،جامعه را از نشاط و تحرک خواهد انداخت.

اگر افراد جامعه باور داشته باشند که خداوند روزی رسان است وتدابیر امور به دست اوست،بی گمان به سمت حرص و آز و دروغ وخیانت ودیگر ارزش های منفی اخلاقی نخواهند رفت.بنابراین صحت اخلاقی فرد فرد جامعه صحت اخلاقی آن جامعه را در پی خواهد داشت.واین به نوبه خود سبب نشاط و تعالی جامعه خواهد شد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 16 June 11 ، 05:08
مهدی دلبند

ما را چه می شود کنون که در خواب غفلتیم

این نوشته را راحت ننوشتم.همیشه برایم مهم است که چه بنویسم و چرا بنویسم.به نوشتن عادت کرده ام ومی نویسم چون نوشتن را تکلیف خود می دانم.شاید این حداقل کاری باشد که می توانم انجام دهم.می دانم که تفنگم قلمم است.می دانم که نباید تفنگ را بر زمین بگذارم ،چون مبارزه همچنان ادامه دارد و کربلا همچنان جاریست.کنون که دستم نمی رسد تا در کنار برادران و خواهران بحرینی و یمنی ام  سرود شهادت بخوانم و در خون خود بغلتم،بگذار بغض گلویم را بر صفحه کاغذ بترکانم ودل برشته هایم را دل نوشته کنم.کاش می توانستم این همه مظلومیت فرزندان حیدر را با خون بنویسم.نمی دانم چگونه راحت می خوابیم در حالی که نه خلخال از پای زن یهودی درآورده اند،که «آیات» خدا و ناموس وشرف و حیثیت مان را به یغما می برند.آیات القرمزی ،آیت سرخ خداوند بود که این چنین مظلومانه بر زمین ریخت.انگار پس از هزار سال فاطمیه دوباره تکرار شد.اما وای بر احوال ما که شمر و مغیره بر دخترکان معصوم ما سیلی  و تازیانه می زنند و ما اخبار فوتبال و هواشناسی را پی می گیریم.وای  بر احوال ما که فوتبال –این فتنه عظیم شیطانی و این ویروس کثیف- برایمان مهم تر از غیرت دینی است.

می نویسم تا آنان که فاطمیه را نمی فهمند به هوش آیند.آنان که اهل کوچه بنی هاشم نیستند و در خوابند،بیدار شوند.

می نویسم تا آنان که جنگ ما را جنگ عقیده نمی دانند و با مکتب ایرانی جغرافیا و مرز می گذارند بدانند که«جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی شناسد».آنان که با مکتب ایرانی می خواهند ما را از جبهه مبارزه با استکبار غافل کنند بدانند که ما فرزندان همان خمینی کبیریم که« آغوش خود را برای تیرهای بلا و حوادث سخت باز کرده است».

می نویسم تا آنان که می خواهند انقلاب را بایکوت کنند و مانع از صدور انقلاب شوند بدانند که «انقلاب ما برای صادر شدن منتظر ویزا نمی ماند» و ما نمی گذاریم خون آیات القرمزی پایمال شود.

کاش هوشیار بودیم و دشمن این گونه به ما هجمه نمی کرد.کاش از تاریخ عبرت می گرفتیم تا از نفاق  ضربه نمی خوردیم.کاش به خود مشغول نمی شدیم تا «بساط ظلم را برمی چیدیم و رونق کاخ های سفید و سرخ را از بین می بردیم».

چگونه است که دشمن در لباس دوست بر ما وارد شده و ما بی خبریم.برای حضرت روح الله چه پاسخی داریم که نتوانستیم در جنگ اعتقادیمان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه بیندازیم.

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 09 May 11 ، 07:05
مهدی دلبند

حجاب به عنوان یک واجب شرعی وظیفه هرمسلمانی است.چراکه حجاب وعفاف ضامن بقای جامعه وسلامت اخلاقی افراداست.بی شک دریک جامعه دینی عدم رعایت حجاب وعفاف درسطح جامعه،نه تنها گناه است بلکه ازلحاظ قانونی جرم شناخته می شود.بنابراین وظیفه دولت است که بامظاهر بی حجابی برخوردقاطع نماید.

اخیرادرسطح کشور تحرکاتی پیرامونی موضوع عفاف وحجاب درحال انجام است.مردم در تجمعات و تظاهرات خودجوش خود خواستاربرخورد مسئولین با پدیده شوم بی حجابی هستند.این حرکت های مردمی باردیگر حجت را بر آنها تمام کرد وبصیرت و هوشیاری امت حزب الله را در شناخت فتنه های دشمن آشکارساخت.

استکبارجهانی پس ازناکامی های بسیار درعرصه سیاسی نظامی واقتصادی وارد نبرد فرهنگی با انقلاب اسلامی شده است وباترویج بی بندوباری واباحی گری سعی دراستحاله وفروپاشی عقیدتی جوانان دارد.بدین منظور ازتمامی امکانات خودبهره گرفت تا حیا وعفت راازجامعه دینی بزداید و جامعه ای عریان مانند جوامع خود بسازد.لیبرالیسم فرهنگی در تهاجمی ناجوانمردانه و نابرابر بذرفساد و بی حیایی را دربین جوانان ما پاشید و متاسفانه دراین راه تاحدودی نیزموفق شده است.

باغفلت و کم کاری  مسئولان این تهاجم به سرعت فراگیرشد وکاراکنون به جایی رسیده است که صبرامت حزب الله به پایان رسیده وخواستاربرخوردجدی با این قضیه هستند.

گرچه اهمال وکم کاری مسئولان ذیزبط در این امربسیارمهم علی رغم تاکیدات مکررمقام معظم رهبری به هیچ وجه قابل قبول نمی باشد،اما امروز که مردم حجت رابرآنها تمام کرده اند ومبارزه با مظاهر بی حجابی به خواسته همگانی تبدیل شده است برمسئولین فرض است که با اقدامات سنجیده ضمن بسط وترویج فرهنگ عفاف وحجاب باکسانی که ههنجارهای جامعه را رعایت نمی کنند برخورد نمایند.

بی شک تنها با اقدامات قهری نمی توان فرهنگ عفاف وحجاب را ترویج داد.بلکه این معضل باید به صورت ریشه ای حل شود.حجاب باید به صورت علمی و عملی وارد نظام آموزش و پرورش شده و جوانان از همان ابتدای تحصیل با آثار حجاب و آفات بی حجابی آشناشوند.نوع نگاه به حجاب نه یک امر سلبی و ایجابی که باید یک امر ارشادی باشد.اگرجوان به زیبایی های حجاب پی ببرد،آنگاه با فطرت حقیقت پذیر خود آگاهانه حجاب را برخواهدگزید.اگر قبح بی حجابی و حسن حجاب برای یک نوجوان وجوان روشن شود او خود به سمت گزینش حجاب خواهدرفت.

بنابراین راه حل اساسی برای رفع معضل بی حجابی و مقابله با این تهاجم سهمگین وشیطانی دشمن باید پوشش و عفاف برای جوانان ما یک ارزش شود وفرهنگ عفاف در همه ابعاد جامعه ترویج داده شود.  

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 29 May 10 ، 05:26
مهدی دلبند