مهدی دلبند

مهدی دلبند

نویسندگان

۱ مطلب در آگوست ۲۰۰۹ ثبت شده است

ما را چه می شود؟ ما رابه کجا می برند؟راهبر کیست؟مقصد ما کجاست؟راه از کدام طرف است؟

می دانم که این سوال ها  به ذهن خیلی از ما نمی رسد.چون آنقدر در رودخانه گل آلود دنیا غرقیم

 و آن را اقیانوس بی کران می پنداریم که ذره ای این سوال ها به ذهنمان خطور نمی کند.اما واقعیت

 این است که

« غرقه ی وهمیم ور نه این محیط             از تنک آبی کناری بیش نیست.»

بگذریم،نمی خواهم کلام را دراز کنم ،می خواهم موضوعی را با شما در میان بگذارم. ابتدا خوب بخوانید، سپس مقداری تامل بنمایید، آنگاه قضاوت بفرمایید.

می دانید اسطوره چیست؟همان چیز یا کسی که برای مردمان به سان خدایگان می شود و راهبر

 و راهنما و اسوه می گردد.به نظر می آید همیشه برای مردمان اسطوره و اسطوره ها بوده است .

درتاریخ کهن برایمان از مردان غول پیکر و هرکول ها و پهلوانان گفته اند.مثالش همین شاهنامه

خودمان است که سرشار است از پهلوانان و اسطوره ها.ظاهرا چنین می نماید که در هر دوره ای

 می توان اسطوره ای پیداکرد.

در پی بازخوانی تاریخ و شناخت الگوها و اسطوره ها ی تاریخی نیستم، می خواهم از اسطوره

های عصر خودمان بگویم.

گمان می کردیم که خودمان را با صابون مدرنیته شستشو داده و دورانی عاری از خیالات و توهمات

و جادو و جنبل و خرافه و اسطوره پردازی را شروع کرده ایم. اما اگر نیک بنگریم به وضوح خواهیم دید

که حکایت همچنان باقی است تنها اشکال و قالب ها و رنگ ها عوض شده است.یا به قول آن یارو

خر همان خراست پالانش عوض شده است. در واقع می شودگفت ما وارد عصر اسطوره های مدرن

 شده ایم.چنین می نماید که در قدیم هر کس که هیکل قویتر و زور بیشتری می داشت همو الگو

 و اسوه می شده است.

امروز الگوهای ما کیانند؟بروس لی را که به خاطر دارید؟جکی چان چطور؟آرنولد شواردزینگر،جان کلودواندوم،یا همان فرانکی خودمان،مایکل جکسون که آخرنفمیدیم زن است یا مرد؟ ودیگرانی که

 از توان شمارش من بیرونند.

در مورد جومونگ چه فکر می کنید؟

البته زنان هم بی نصیب نیستند.یانگوم و اوشین تاناکورا، باربی و مدونا و جونیفرلوپز و....

چیزهای بسیار جالبی شنیده ام که یحتمل شما هم شنیده یا خوانده اید.آن شب در تلویزیون

شنیدم که یکی در همین اصفهان خودمان رفته ثبت احوال و خواسته نامش را به جومونگ تغییر دهد.گفتندیکی برای سوسانو خودکشی کرده،دیگری برای موفقیت جومونگ نذرکرده.هنوز نام

 یانگوم و اوشین بر سر زبان هاست.

البته نباید از خوانندگان،هنرپیشه ها و ورزشکاران غفلت کرد. در اتاق هر جوانی که وارد می شوی

 گالری کاملی از همه این اسطوره ها را می بینی .اما جای عکس یک نفرخالیست.بله،عکس

خود آن جوان. به نظر شما چرا چنین است؟

یک دلیلش شاید این باشد که چون ما اسطوره نیستیم از دیگران برای خودمان اسطوره می سازیم.اگرمثلا یک فوتبالیست خوب، یک خواننده خوب یا یک هنرپیشه خوب  بودیم شاید تمام

 اتاق از عکس های خودمان پربود.

این دیگر پرستی در ما ریشه در عدم اعتماد به نفس، عدم خود باوری و نشناختن تواناییها و استعدادهای خود دارد.

به نظرمن راهبر و راهنمای انسان باید کسی باشد که خود راهرو نباشد.اگر قراراست در این ظلمات وتوحش جدید  بترسیم از خطرگمراهی پس باید طی این مرحله بی همرهی خضر نکنیم .

حرف آخرم این است که «ولقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه».

این دیگر افسانه و اسطوره نیست بلکه عین واقعیت و بهترین نمونه واسوه است.هم او که هیچ گاه

رنگ تاریخ نمی گیرد و بربلندای کمال و انسانیت استوار و پابرجا برای همیشه دوران است.

غلام همت آنم که زیر این چرخ کبود                زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 21 August 09 ، 07:19
مهدی دلبند