پس از آنکه سال ها درد و رنج وخون دل خوردن واهانت به مقدسات را از دوم خرداد تحمل کردیم،فضل خداوند شامل حالمان شد و دولتی مردمی و ارزشی بر سرکار آمد.امیدمان بود که بار دیگر ورق برمی گردد و بیش از این خون شهدا پایمال نمی گردد.بار دیگر انقلاب به مسیر اصلی خویش بازگشت.با هزاران امید وآرزو ونذر ونیاز مادران شهید دولت عدالت برسر کار آمد و جریان حزب الله جانی دوباره گرفت.احمدی نژاد مردی بود از جنس فرزندان حضرت روح الله وسرباز فداکار انقلاب و اکنون نیزاین گونه هست.دولت مهر و عدالت برپاشد و باز رایحه خوش خدمت به مشام مستضعفان و پابرهنگان رسید.دوباره پرونده صدور انقلاب را گشودیم و خمینی گونه بر هیمنه پوشالی دشمن تاختیم.در طول این سال ها که از دولت مهر و عدالت می گذرد،لبخند رضایت بر لبان بسیاری نشسته و قلوب بسیاری شاد شده است.بی گمان نصرت الهی و دعای مردان و زنان و بیوه زنان و محرومان و مادران شهید بود که محمود احمدی نژاد را برکرسی ریاست جمهوری نشاند.بایدگفت که احمدی نژاد هم احمدی نژاد بود. کرد آنچه باید می کرد.مبارز و مجاهد خستگی ناپذیر جبهه مستضعفان بود.خداوند بر توفیقاتش بیفزاید.
واما...
اما امروز وقتی می بینیم این فرزند عزیز انقلاب در دام فتنه گرفتار آمده بر خود می لرزیم که مبادا زبانمان لال این رویش سبز انقلاب ریزشی دردآور داشته باشد.آن سان که ریزش های قبل این چنین بود.می ترسیم از آن روزی که فرزند ملت خدای ناکرده بریده از ملت شود و ملت بریده از او...
درطول این سال ها که با دولت مهر و عدالت سر کرده ایم ،اشتباهاتی نیز دیده ایم که باورشان برایمان بسیار سخت بود.
فتنه...
فتنه البته سنت خداوند است .خدایی که به ما نعمت انقلاب را عطا کرد ما را به فتنه های بسیاری آزمود.والبته از همه آنها سربلند گشتیم .همواره عمارهای انقلاب ما را از فتنه ها و فتنه جویان باخبر ساخته و انذارمان داده اند.خدا سایه شان را از سر ما کم نکند.
باز هم مثل همیشه سال های انقلاب حضرت علامه مصباح یزدی –این چشم بیدار انقلاب- پرده از فتنه ای دیگر برداشته و هشدار داده اند.فتنه ای که بسیار عظیم و خطرناک است.
انسان منحرف الفکری گرگ گونه در لباس میش ،به اندرونی دولت نفوذ کرده و زالوصفتانه در حال مکیدن خون حزب الله است.عبای دینی بر تن کرده و با شمشیری که در زیر عبا پنهان کرده بر پیکر دین ضربه می زند.انگار این مردک نمی داند ما فولاد آب دیده ایم و فتنه را در نطفه می خشکانیم .
باید که رستم نامداری پیدا شود و چشم اسفندیار را به تیر دو سر بدوزد .
دل مبندید که صد فتنه در این پنهان است
این همان قصه اسلام ابوسفیان است