اباذرها و ابازرها
در جریان جنگ تاریخی فقر و غنا ، استضعاف و استکبار وحق وباطل،همیشه اباذرها و ابازرهایی وجود داشته اند که در این دوجبهه نقش تأثیرگذار ایفا کرده اند.اباذرها در جبهه حق و ابازرها در جبهه باطل.اباذرهای تاریخ همیشه در عین غربت و مظلومیت فریاد رسای عدالت بوده اند و شمشیر از نیام برکشیده مظلوم .آن زمان که خواص جبهه حق سکوت را پیشه می کنند و مصلحت را بر آرمان ترجیح می دهند و تزویر امویان را تشخیص،وآن گاه که یاران فارغ از بصیرت می شوند و دیگر در دلشان شور انقلابی موج نمی زند،و آن گاه که انقلابیون برای صدور انقلاب منتظر ویزا می مانند،آن گاه که خط نامه ها کوفی می شود،این اباذر است که قیام و قعود را به هم می آمیزد و مدافع حریم ولایت می شود.غربت مولا را فریاد می زند حتی اگر خود غریب بماند.اباذرها با سکوت بیگانه اند.هر زمان که به شمشیر زبان نیاز باشد بندهای زبان را پاره کرده و تبغ برنده بصیرت خویش را بر سر ابازرها می کوبند و فرق نفاق و تزویر را می شکافند.برای ابوذر چه باک از بیابان ربذه اگر خود را فدای غربت ولی نماید وتاپای جان بر سر آرمان ها بماند.برای اباذرها این ننگ بزرگی است که جزو ساکتین باشند و در برابر جفای ناکسین و قاسطین و مارقین لب فرو بندند.وچه خیانت عظیمی است اگر نان به نرخ روز خورند و هوای نفس بر آنان چیره شود و آبروی اصحاب زر و زور و تزویر را نریزند.وچه اندکند اباذرها در تاریخ.
اما در آن طرف و در درون خیمه های نیرنگ و نفاق،ابازرها غرق در شمارش زرها،بر سر دنیا با هم معامله می کنند.آنها دین و دنیا در کیسه های اشرفی می جویند.برای بدست آوردن دنیا خنجر در سینه آرمان ها فرو می کنند.اینها انقلاب را نه صادر ،که مصادره می کنند و آن را میراث پدری خویش می دانند.اینان گرمای تابستان وسرمای زمستان را بهانه می کنند تا از رفتن به جهاد سر باز زنند.اینان همان ها هستند که به حسین بن علی نامه نوشتند ،اما افسوس که خط تمام نامه هاشان کوفی بود.اینان همان اهل کوفه اند.
ابازرها خار در چشم و استخوان در گلوی علی می کنند و اگر به منفعت خویش نرسند،حتی اگر زبیر سیف الاسلام باشند و شمر جانباز صفین،بر علی(ع) و حسین(ع) شمشیر می کشند.اسلام ابازرها اسلام آمریکایی است.
واین است رویارویی تاریخی حق و باطل ،اسلام ناب و اسلام آمریکایی.